تجربه پیشرفت نیکان

سلام وقت بخیر
من مامان نیکان هستم . گزارش گفتار درمانی با خانم مقیمی و کاردرمانی با خانم شماعی بعد از ده جلسه رو بدم .
غربالگری اول: در سن دو سال یک ماهگی انجام شد(۲۹ مهر ۱۴۰۰) و به کار درمانی ارجاع داده شد اما بخاطر مسائلی بعد از پنج جلسه از طرف من درمان آنلاین رو متوقف کردم .
غربالگری دوم : در سن دو سال هفت ماهگی (۷ اردیبهشت ۱۴۰۱) که به صورت حضوری بود.
گفتار نیکان بین یک و نیم تا دو سال تشخیص داده شد.از لحاظ درکی و حرکتی هفت ماهی عقب بود و یکسری مسائل حسی داشت که باید یکپارچه میشد.
درمورد گفتار نیکان خیلی حرف میزد اما انگار به زبان کره ایی بود و متوجه گفتارش نمیشدیم .جملات دو کلمه ایی در حد ده جمله داشت. جمله سه کلمه ای تازه شروع کرده بود که واضح نبود و در حد دو سه جمله که فقط منِ مادر متوجه میشدم. جملاتی که می‌گفت به صورت طوطی وار بود و عین جمله رو تقلید و تکرار می‌کرد. مفهوم من رو بلد نبود یک ماهی بود که خودش رو نیکان خطاب میکرد .حرف اضافه و شناخت رنگها اصلا نداشت. چیزی که من مادر رو خیلی نگران میکرد این بود که با درک صحبت نمی‌کرد .
الان بعد ده جلسه گفتار درمانی با درک و کاملا خود انگیخته صحبت می‌کنه.جملات هدفمند و مفهومی میگه. رنگها ، مفهموم من تو ، کوچیک بزرگ ، کوتاه بلند رو بلده. و این مفاهیم در قالب بازی هر روز بازی می‌کنه. همه گفتارش رو متوجه میشن و نیازی به ترجمه من نیست. و بخوام بیشتر توضیح ندم بزرگترین نگرانی من رفع شده چون نیکان با درک صحبت می‌کنه.
همچنان وضوح گفتار نیکان پایین هست که بخاطر ترک زبان بودنمون به گفتار درمانگر ترک زبان ارجاع داده شدیم.
نیکان جفت پا نمیتونست بپره توجه تمرکز پایینی داشت سر یک بازی نهایت پنج دقیقه میموند خیلی بدو بدو داشت. لباس عوض کردنش برامون چالش بزرگی شده بود. روی لباس یا وسیله یا اسباب بازی جدید مقاومت میکرد. و موقع دویدن حرکت کلیشه ایعشونه داشت. حتماً باید همراهش بودم تا بازی کنه. درکی از شب بودن و اینکه باید بخابه نداشت و بعد از شیر گرفتن تا ساعت چهار صبح بیدار بود.خوابش میومد اما برای خوابیدن مقاومت میکرد. با کوچکترین حرکت صدا یا وسیله ای حواسش پرت میشد . از صدای نسبتاً بلند می‌ترسید و محیط ترک میکرد.
بعد از گذشت ده جلسه کار درمانی نیکان جفت پا میپره . به تنهایی در حد ده پانزده دقیقه بازی می‌کنه و نیاز به حضور من نیست . ساعت خوابش خیلی دیر بخابه یک شب هست . لباس عوض کردنش راحتر شده اما هنوز بعضی مواقع مقاومت می‌کنه . حرکت کلیشه ای شونه فقط موقعی که توی محیط شلوغ باشه و هیجانی بشه خیلی کم انجام میده. تمرکز اش بهتر شده و تحمل صدای بلند بهتر شده اما همچنان از صدای موتور و جیغ می‌ترسه اما نیاز به ترک محیط نیست. به صورت صحیح خودکار و مداد دستش میگیره و مدت زمان طولانی سر نقاشی کردن میشینه.
من از خانم مقیقی عزیزم و خانم شماعی عزیزم خیلی خیلی ممنونم؛ تمرین هارو عالی توضیح میدادن و دقیقا میگفتن هدف از تمرین چیه و این آگاهی که به من منتقل میشد میتونستم توی تمرین غرق بشم و تمرین عالی انجام بشه. همیشه منِ مادر و نگرانی هام رو کامل درک می‌کردند و این درک همدلی که با من داشتند باعث میشد حس کنم تنها نیستم.
کلاسهای پسرم همچنان ادامه داره، و چون آگاهی کامل از این مسیر پیش رو دارم و می‌دونم راهی که دارم میرم درسترین راهه استرسم خیلی کم شده.
از تیم خانه رشد بخصوص آقای خلیلی هم تشکر میکنم که این مسیر و آگاهی رو پیش روی ما والدین قرار دادن تا با اطمینان کامل و کمترین استرس به مشکل بچه هامون رسیدگی کنیم و خودمون توی درمان بچه هامون شریک باشیم.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تماس و مشاوره