رفتار درمانی چیست
رفتاردرمانی یک واژه کلی و گسترده برای طیف وسیعی از تکنیک های درمانی میباشد که مشکلات رفتاری و ناسازگاری ها را هدف قرار میدهد . به بیان دیگر ما در رفتار درمانی دنبال آن هستیم که رفتارهای ناسازگار و غلط را حذف کنیم و به جای آن رفتارهای مطلوب را جایگزین نمائیم .
رفتار درمانگر معتقد است که رفتارهای انسان اموختنی است و تماما از محیط فرا گرفته میشود و این تفکر، ما را به این نتیجه گیری میرساند که ما میتوانیم رفتارهای غلط را حذف و رفتارهای مطلوب و سازگار را جایگزین آن نمائیم . رفتار درمانی ریشه در اصول رفتار گرایی دارد و به دنبال آن هست که بدون پیگیری ریشه آن ها بتواند رفتار ها و نحوه یادگیری آن ها را تغییر دهد .
رفتار درمانی در زندگی
رفتار درمانی در زندگی و روزمره ما هم کاملا در جریان هست . مثلا زمانی که ما در حال رانندگی باشیم و کمربند ایمنی خود را نبسته باشیم در حال انجام یک رفتار نامطلوب هستیم و جریمه ها همان تکنیک رفتار درمانی برای اصلاح رفتار غلط ماست .
رفتار درمانی برای چه اختلالاتی مناسب است ؟
همان طور که در قسمت های بالاتر عنوان شد رفتار درمانی واژه گسترده ای برای طیف وسیعی از اختلالات و مسائل رفتاری در بزرگسالان و کودکان است . اما به صورت کلی اگر بخواهیم دسته بندی ای رو داشته باشیم میتوان موارد زیر را نام برد :
- اختلال طیف اتیسم
- افسردگی
- اختلال دو قطبی
- اضطراب
- اختلالات اشتها
- اختلالات هراس
- اختلالات شخصیت مرزی
- اختلال وسواس فکری
- فوبیا
- اختلالات بیش فعالی و نقص توجه
- اختلالات مصرف مواد و الکل
- خود آزاری
- اختلال استرس پس از سانحه
شرطی ساز
قبل از ورود به مبحث انواع رفتار درمانی ، به بررسی دو مفهوم اصلی و پایه ای شرطی سازی کلاسیک و شرطی سازی فعال خواهیم پرداخت .
شرطی سازی کلاسیک
در شرطی سازی کلاسیک یک محرک خنثی داریم که در حالت عادی پاسخی را بر نمیانگیزاند و یک محرک دیگر که در حالت عادی و طبیعی پاسخ خودکاری را بر میانگیزاند .
در این روش هر دوی این محرک ها با هم ارایه میشوند و در طول زمان بعد از اینکه این کار بارها تکرار شود محرک خنثی نیز به یک محرک طبیعی تبدیل میشود که میتواند خود به تنهایی پاسخ شرطی را بر انگیزاند .
شرطی سازی عامل
شرطی سازی عامل یعنی ارائه تنبیه و پاداش برای کاهش و افزایش یک عمل یا رفتار .
به بیان دیگر رفتار هایی که خوب و مطلوب هستند پاداش میگیرند و احتمالا در ادامه تقویت میشوند و رفتار هایی که بد و نامطلوب هستند تنبیه میشوند و احتمالا در آینده تعداد شان کمتر میشود .
حال با توجه به این دو تعریف پایه ای به بررسی انواع رفتار درمانی میپردازیم :
انواع رفتار درمانی
رفتار درمانی شناختی
یکی از معروف ترین رویکرد های رفتاری برای درمان اختلالات روانی ، رویکرد رفتار درمانی شناختی است . در واقع این رویکرد ترکیبی از رفتار درمانی و شناخت درمانی است که به بررسی چگونگی تاثیر عقاید و افکار هر فرد بر اعمال و رفتار او میپردازد .
در این رویکرد نیز هدف اصلی از بین رفتن رفتارهای نامطلوب و ناسازگار و جایگزینی رفتار های مناسب است .
بیزاری درمانی
رویکرد بیزاری درمانی بیشتر برای اختلالات سو مصرف مواد ، مشروبات الکلی و… کارایی دارد .
در این رویکرد یک محرک ناخوشایند و دردناک ( مانند یک خاطره بد ) را با آن رفتار ناسالم همراه میکنند تا فرد دارای اختلال به مرور از آن رفتار ناسالم انزجار پیدا کند و ان را ترک کند .
برای مثال میتوانیم مصرف مشروبات الکلی را با خاطرات بدی مانند استفراغ های بعد از مصرف و یا انجام کارهای ناخوشایند در حالت مستی ارتباط دهیم .
حساسیت زدایی تدریجی
حساسیت زدایی تدریجی مبتنی بر اصل شرطی سازی کلاسیک است و اکثرا برای فوبیا مورد استفاده قرار میگیرد .
در این رویکرد درمانی همان طور که از نامش پیداست به تدریج فرد دارای فوبیا را با محرک ترسناک مواجه میکنیم و البته باید این را بدانیم که تا قبل از مواجهه مستقیم تکنیک هایی را به فرد آموزش میدهیم . معمولا تکنیک های تنفس و آرام سازی به این افراد آموزش داده میشود و به تدریج یاد میگیرند تا پاسخ ترس را از بین ببرند و این رفتار ها را جایگزین آن کنند .
برای مثال اگر فردی از سوسک بترسد ، در ابتدا باید سوسک را در ذهنش تجسم کند و به تدریج با تصاویر و فیلم های سوسک مواجه گردد و کم کم با تکنیک هایی که آموزش دیده است با محرک به صورت مستقیم رو به رو گردد .
غرقه سازی
یکی دیگر از رویکرد هایی که در درمان فوبیا، اضطراب و سایر اختلالات مرتبط با استرس میتواند موثر باشد تکنیک غرقه سازی است. در این رویکرد برعکس رویکرد حساسیت زدایی تدریجی فرد به یکباره غرق در محرک های ترسناک میشود و نمیتواند از آن موقعیت ها دوری کند .
الگو سازی
در این تکنیک رفتار ها از طریق مشاهده افراد دیگر آموخته میشوند. در تکنیک الگو سازی به جای پاداش و تنبیه ، افراد رفتار های مطلوب و خوب دیگران را میبینند و از آن ها الگو برداری میکنند .
خاموش سازی
در این رویکرد با حذف پاداش ها اجازه تقویت رفتار نامطلوب از فرد گرفته میشود .
برای مثال میتوانیم کودکی که لجبازی و گریه میکند را از بازی کردن محروم کنیم و او را مجبور کنیم تا در گوشه ای از خانه بدون سر و صدا بازی کند و به این ترتیب فرصت توجه کردن به خود را از دست میدهد ( در واقع توجه نوعی پاداش برای کودک است . )