هوش عاطفی در کودکان

هوش عاطفی در کودکان

همه ی ما به اهمیت خیلی زیاد بهره هوشی درانجام فعالیت های اساسی زندگی یک فرد از بدو تولد تا پایان عمر آگاه هستیم؛ اما آن چیزی که می تواند به میزان موفقیت یک فرد در تعامل با دیگران و ارتقای کیفیت زندگی او کمک کند «هوش عاطفی» خواهد بود که در این مقاله برآن شدیم که بیشتر با هوش عاطفی در کودکان آشنایی یابیم.

بطورکلی هوش عاطفی یا اجتماعی به توانایی هوشمندانه در مورد احساسات گفته می شود. این توانایی شامل توانایی توجه، درک و عمل بر روی احساسات به روشی مؤثر است. خود تنظیمی هیجانی، جزء بزرگی از هوش هیجانی، توانایی مدیریت تجربه و بیان احساسات است. اولین بخش هوش هیجانی آگاهی و درک احساسات است.قبل از اینکه بتوانیم احساسات خود را کنترل و ابراز کنیم، باید درک کنیم و بپذیریم.احساسات یک ناراحتی نیستند، بلکه بخشی از تکامل انسان می باشد که در خدمت هدفی هستند.

در سن چهار سالگی، اکثر کودکان شروع به استفاده از استراتژی هایی برای حذف محرک های بیرونی مزاحم می کنند. به عبارت دیگر، هنگام ترس چشمان خود را می پوشانند و با شنیدن صدای بلند گوش های خود را می بندند. تا سن 10 سالگی کودکان به طور مداوم از راهبردهای پیچیده تری برای خودتنظیمی هیجانی استفاده می کنند؛

این استراتژی‌ها را می‌توان به دو دسته ساده‌نگر تقسیم کرد: راهبردهایی که سعی در حل مشکل دارند و راهبردهایی که سعی در تحمل احساسات دارند. هنگامی که کودک می تواند برای حل مشکلی تغییری ایجاد کند، با شناسایی مشکل و ایجاد برنامه ای برای مقابله با آن، درگیر رویارویی متمرکز بر مشکل می شود. هنگامی که آنها مشکل را غیرقابل حل می دانند، با تلاش برای تحمل و کنترل پریشانی، به مقابله متمرکز بر احساسات می پردازند.

تقسیم بندی هوش عاطفی در کودکان از دید یک روانشناس

نویسنده و روانشناس دانیل گولمن، هوش عاطفی را دارای پنج بخش اساسی توصیف کرد:

خودآگاهی: زمانی که افراد می دانند در یک زمان خاص چه احساسی دارند و می دانند خلق و خوی آنها چگونه بر دیگران تأثیر می گذارد.

خودتنظیمی: زمانی که افراد می توانند نحوه واکنش خود را به احساسات خود کنترل کنند. آنها قبل از اقدام بر اساس انگیزه، عواقب احتمالی را در نظر می گیرند.

انگیزه: زمانی که افراد می توانند علیرغم احساسات منفی یا منحرف کننده ای که ممکن است دارند به اهداف خود برسند.

همدلی: زمانی که مردم می توانند احساس دیگران را درک کنند.

مهارت های اجتماعی: زمانی که افراد می توانند روابط را مدیریت کنند. آنها می دانند که چه نوع رفتارهایی با واکنش مثبت دیگران مواجه می شوند.

 اساساً کودکان برای رشد خودکنترلی و هوش هیجانی به تجربه احساس این احساسات و تمرین تحمل آنها نیاز دارند.شما والدین گرامی میتوانید برای افزایش هوش عاطفی فرزند دلبندتان کارهایی را در منزل انجام دهید که در ادامه به برخی از آنها اشاره شده است:

در مورد چالش ها صحبت کنید

از بچه ها بپرسید که وقتی با چیزی دست و پنجه نرم می کنند چه احساسی دارند.برای احساسات نامی بگذارید: غمگین، عصبانی، متعجب، و غیره. سپس بپرسید که چرا احساساتی را که به تازگی نام بردند احساس می کنند.طوفان فکری برای کودک خود ایجاد کنید.

به دیگران کمک کنید

از بچه ها بخواهید به شما بپیوندند تا از افراد نیازمند به عنوان راهی برای ایجاد همدلی مراقبت کنید. می‌توانید به یک تلاش داوطلبانه بپیوندید، یا وقتی غذا را برای همسایه‌ای بیمار می‌برید، آنها را همراه خود بیاورید.با تمرین و تکرار چنین کارهایی یادگیری این استراتژی را در کودک تثبیت کنید.

از احساسات کودک خود آگاه باشید
والدینی که مربی احساسات هستند از احساسات خود آگاه هستند و نسبت به احساسات موجود در فرزندان خود حساس هستند

احساسات را به عنوان فرصتی برای ارتباط و آموزش ببینید
احساسات کودکان یک ناراحتی یا چالش نیست.آنها فرصتی برای ارتباط با فرزندتان و مربیگری او از طریق یک احساس چالش برانگیز هستند.

گوش دهید و احساسات را تأیید کنید
در حین گوش دادن به بیان عاطفی کودک، توجه کامل خود را به او معطوف کنید.آنچه را که می شنوید منعکس کنید، به این ترتیب به فرزند خود بگویید که آنچه را که می بیند و تجربه می کند، درک می کنید.

به احساسات آنها برچسب بزنید
پس از اینکه به طور کامل گوش دادید، به کودک خود کمک کنید تا آگاهی از احساس خود یابد و واژگانی برای بیان عاطفی خود ایجاد کند.

به فرزندتان کمک کنید تا با محدودیت ها مشکل را حل کند
همه احساسات قابل قبول هستند اما همه رفتارها قابل قبول نیستند.با پرورش مهارت های حل مسئله به کودک خود کمک کنید تا با احساسات خود کنار بیاید.

بیان را به رفتارهای مناسب محدود کنید.این شامل کمک به کودک شما برای تعیین اهداف و ایجاد راه حل برای رسیدن به آن اهداف است.

سخن پایانی:

احساسات ما باید مورد احترام و بازتاب قرار گیرند؛ این شامل احساسات شدید فرزندان ما در موقعیت های به ظاهر غیر شدید می شود.دخترم وقتی نمی تواند کاری را که قبلا انجام داده بود، مانند باز کردن درب قوطی خود به طور مستقل انجام دهد، عصبانیت شدیدی را تجربه می کند.

آکادمی اطفال آمریکا به والدین توصیه کرد که از فناوری به عنوان راهی برای آرام کردن احساسات منفی در کودک خود استفاده نکنند. به طور خاص، آنها ابراز نگرانی کردند که استفاده از رسانه ها به عنوان استراتژی برای آرامش می تواند منجر به مشکلاتی در تعیین محدودیت یا ناتوانی کودکان در ایجاد تنظیم احساسات خود شود.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تماس و مشاوره