عرض سلام و خدا قوت خدمت شما جناب آقای خلیلی و تمامی همکاران خانه ی رشد . مادر ایمانم ، ایمان سه سال و سه ماهه هست . زمانی که غربال شد دو سال و هفت ماهه بود و کاش زود تر خدا شما رو سر راهم قرار میداد .
ایمان کودکی بود که در معرض دیجیتال زیاد بود به همراه فقر محیطی ، ایمان در دو سالگی رفتارش به گونه ای بود که همه متوجه غیر عادی بودنش میشدن ، ساکت و آرام تو خودش بود ، اصلا دستور پذیری نداشت ، واکنش به اسم نداشت ، درک محیطی نداشت و گفتار اصلا نداشت . بعد از دوازده جلسه گفتار درمانی با خانم صالحی عزیز ، ایمانم الان گفتار داره ، کلماتش از پنجاه تا بیشتر شده و جمله ی دو کلمه ای میگه ، گفتار و درک گفتاری هنوز جای کار داره ولی خیلی پیشرفت کرده و خانم صالحی هم ازش راضی هستن . کار درمانی رو با خانم پرچینی عزیز داریم و ایشونم از ایمان راضی هستن ، دستور پذیریش خیلی خوب شده ، تمرکز و توجهش خوب شده ، از نظر شناختی خیلی پیشرفت کرده و خلاصه ایمان خیلی پیشرفت کرده و من از این بابت از شما و همکارانتون سپاسگزارم ، خدا بهتون سلامتی و طول عمر بده .
آقای خلیلی با اجازه شما میخواستم این دل نوشته ی من مادر رو هم براتون بفرستم . بچم دو سال رو داشت تموم میکرد اما نه حرفی میزد و نه توجهی نشون میداد ، همش تو خودش بود و یه گوشه می نشست مثل آدم بزرگایی که تو فکر میرن و به کسی کاری ندارن ، با ما بیگانه بود و فقط وقتایی که تلویزیون و کارتون میدید حالش خوب بود و من با دیدنش هر روز نگران و نگران تر میشدم و از اینکه نمیتونستم براش کاری بکنم داشتم دیوونه میشدم . تلویزیون رو قطع کردم کاملا و بیرون رفتن از خونه و بازی رو جایگزین کردم و دیدم کم کم داره یخش باز میشه ، بعد دو سه ماه ایمان هر روز بهتر میشد اما مثل بچه های دیگه نبود که پیش متخصص و روانپزشک بردمش و آزمایش متابولیک انجام داد که خلاصه کسی نتونست آرومم کنه ، به دنبال یه جایی بودم که بفهمن دردم رو ، کسی که بدونه دردم رو و بتونه کمکم کنه که این بسیار ارزشمند هست برای من مادر .
کاش زود تر شما رو پیدا میکردم و من مطمئنم پیدا کردن شما اونم بدون معرفی کسی فقط کار خدا بود و دعاهای شبانه ی من پیش خدا جواب گرفت . ممنونم از اینکه زندگی رو برای من و بچم روشن کردید ، با اینکه هنوزم نگران حال بچم هستم اما دیگه مثل قبل ترها نیستم و آگاه شدم و کاش همهی ما قبل از بچه دار شدن مادر شدن رو یاد بگیریم .