گزارش پانزده جلسه ای که با خانم اژدر داشتیم رو عرض میکنم خدمتتون .
کلیشه ی دست امیرعلی تقریباً قطع شده ( ماساژ رو نداریم دیگه توی برنامه ) ، حساسیتش به خیس و چسبناک شدن یا تمیز کردن صورتش به شدت پایین اومده و تقریباً مشکلی نداریم با این موضوع ، مهارت های حرکتیش با تمرین های حرکتی متنوعی که دادن بالاتر اومده و گفتن تقریبا به حد لازم برای سنش رسیده ( لی لی و پدال زدن رو هنوز کار نکردیم ) ، مهارت های اجتماعیش خیلی خیلی بهتر شده ، با غریبه تر ها خیلی راحت تر ارتباط برقرار میکنه ، برای مهمونی رفتن و مطب پزشک های مختلف مشکل نداریم دیگه ، یه مقدار بد قلقی کرد برای چک بینایی و شنوایی و اسکن پا ولی برای بینایی و اسکن تا حدی بود که متخصص تونست غربال کنه ، برای شنوایی بیشتر میگفت بریم سوار ماشین بشیم و بریم پارک از دکتر ولی نمیترسید حتی یه کم که گذشت میخندید از شوخی هاشون ، مهارت های شناختیش هم گفتن خوبه و رسیده به سطح ، بازه ی توجهش بهتر شده ولی گفتن جای کار داره ، یه مقدار مهارت های فاین رو گفتن جای کار داره همچنان و روی تمرین های ترسیمی باید بیشتر کار بشه باز هم .
مشکلاتی که همچنان داره و به چشم من بیشتر میاد یکی اینه که هنوز حساسیت شنیداری داره مخصوصا نسبت به اسباب بازی باتری دار که البته از قبل بهتر شده ، خیلی وقتا هم اول میترسه ولی با گذشت زمان کمی خوب میشه ولی روی بعضی صداها هنوز خیلی حساسه مثل صدای روشن شدن ماشین وقتی توی پارکینگ اکو میشه ، البته تمرین های شنیداری مختلفی انجام دادیم و نهایتاً خانم اژدر پیشنهاد کمک گرفتن از پردازش شنوایی رو دادن که پیش دکتر نگین که متخصص این کار بودن رفتیم ، ایشون هم گفتن بعد از شنوایی سنجی که مطمئن بشن مشکل از جای دیگه نباشه یه سری تمرین میدن براش ، متاسفانه امیرعلی همکاری نکرد برای انجام شنوایی سنجی و قرار شد از متخصص مغز و اعصاب داروی خواب عمیق بگیریم که بتونن یه ساعت بخوابونن و انجام بدن کار رو ، حالا فردا وقت متخصص مغز و اعصاب داریم ، یه سری ترس های غیر معمول هم داره ولی به شدت سابق نیست ، مثلا ترس از تشک برقی که خوب صدا هم نداره حتی یا ترس از دستگاه ماساژ . در نهایت بگم که از روند کار با خانم اژدر خیلی راضی بودم ، ایشون خیلی دلسوزانه و با دقت و حوصله شرایط رو بررسی میکردن و تمرین ها رو میدادن .